ترجمه مقاله

نافع شدن

لغت‌نامه دهخدا

نافع شدن . [ ف ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب )مفید افتادن . مؤثر افتادن . اثر کردن . نافع آمدن .
- نافع شدن دارو ؛ مؤثر افتادن آن . رجوع به نافع آمدن شود.
|| خوب کردن . به کردن . نفع کردن . فایده نمودن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله