ترجمه مقاله

نامبردار شدن

لغت‌نامه دهخدا

نامبردار شدن . [ ب ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) معروف و مشهور شدن . سرشناس گشتن . سروری و سالاری یافتن :
نبیره ، پسر داشتم لشکری
شده نامبردار هر کشوری .

فردوسی .


و رجوع به نامبردار شود.
ترجمه مقاله