ترجمه مقاله

نامحتمل

لغت‌نامه دهخدا

نامحتمل . [ م ُ ت َ م َ ] (ص مرکب ) غیرقابل تحمل . تحمل ناشدنی . تحمل ناکردنی . نابردنی :
خیزم بروم که صبر نامحتمل است
جان در قدمش کنم که آرام دل است .

سعدی .


ترجمه مقاله