ترجمه مقاله

نام و نان

لغت‌نامه دهخدا

نام و نان . [ م ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) جاه و مال . مکنت و ثروت :
ای من ز دولت تو شده مردم
وز جاه تو رسیده به نام و نان .

فرخی .


همه جهان ز پی نام و نان دوند همی
ز خدمت تو همی نام حاصل آمد و نان .

فرخی .


نام و نان است مراد همه خلق از همه شغل .

ازرقی .


بحرکفا از کرم در همه عالم توئی
کاهل هنر را ز تست قاعده ٔ نام و نان .

خاقانی .


آسمان گرید بر آنان کز درش برگشته اند
پیش غیری جان به طمع نام و نان افشانده اند.

خاقانی .


ترجمه مقاله