ترجمه مقاله

نان حلال

لغت‌نامه دهخدا

نان حلال . [ ن ِ ح َ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) قوتی که به کسب و زراعت به دست آورند. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (آنندراج ). نانی که از ممر مشروع به دست آید. قوت و معاشی که از طریق کسب حلال و مشروع تحصیل شود. || طاعت و عبادت . زهد و تقوی . (از ناظم الاطباء) (از برهان قاطع) (از آنندراج ).
ترجمه مقاله