ترجمه مقاله

نان بری

لغت‌نامه دهخدا

نان بری . [ ب ُ ] (حامص مرکب ) نان بریدن . روزی و معاش و مواجب کسی را بریدن و قطع کردن . موجب و باعث قطع روزی و رزق دیگران شدن . درآمد ضروری کسی را قطع کردن : نان بری کار خوبی نیست . || (اِ مرکب ) وسیله ٔ بریدن و قطعه قطعه کردن نان .
- کارد نان بری ؛ کاردی با لبه ٔ دندانه دار مضرس ، مخصوص بریدن نان .
ترجمه مقاله