ترجمه مقاله

نان دانی

لغت‌نامه دهخدا

نان دانی . (اِ مرکب ) جای نان . صندوق یا سبدی که در آن نان نهند. دیگ یا گنجه ٔ جای نان . جای نگه داشتن نان . ظرفی که نان در آن نگه دارند. || محل ارتزاق . وسیله ٔ اعاشه . راه معاش . ممر رزق . آنجا یا آن وسیله که از آن کسب رزق کنند: آزادی ناندانی عده ٔ کثیری شده است . (یادداشت مؤلف ). منبر و مسجد ناندانی ملا حسن است . || مجازاً، شکم . معده .
- امثال :
همه جا سست و مُست است ناندانیم درست است .
ترجمه مقاله