نان راه
لغتنامه دهخدا
نان راه . [ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) توشه . (آنندراج ). زاد سفر :
دهد به خصم تو تا نان راه ملک عدم
به کاسه ٔ سم خود می کند ز نعل خمیر.
دهد به خصم تو تا نان راه ملک عدم
به کاسه ٔ سم خود می کند ز نعل خمیر.
سلیم (از آنندراج ).