ترجمه مقاله

ناپدرام

لغت‌نامه دهخدا

ناپدرام . [ پ َ ] (ص مرکب ) بدرام . درشت .ناهموار. ناخوار. هموار نشدنی . ناگوار. (یادداشت مؤلف ). مقابل پدرام . رجوع به پَدرام شود :
هر آن راهی که ناپدرام باشد
بپدرامد چو خوش فرجام باشد.

(ویس و رامین ).


ترجمه مقاله