ترجمه مقاله

ناچار شدن

لغت‌نامه دهخدا

ناچار شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مجبور شدن . ناگزیر شدن . لاعلاج شدن . (ناظم الاطباء). درماندن . اضطرار.
ترجمه مقاله