ترجمه مقاله

ناکف

لغت‌نامه دهخدا

ناکف . [ ک ِ ] (ع ص ) ننگ دارنده ٔ از کاری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه سرپیچی و امتناع میکند از کاری . (از المنجد). آنکه بواسطه ٔ شرم و حیا از کاری ابا می کند و امتناع می نماید. (ناظم الاطباء). مستنکف . آبی . ممتنع. نه گوینده . سرباززننده . (یادداشت مؤلف ). || آنکه ترس از کاری دارد. || آنکه اهانت میکند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله