ترجمه مقاله

ناگذشتن

لغت‌نامه دهخدا

ناگذشتن . [ گ ُ ذَ ت َ ] (مص منفی ) نگذشتن . گذر نکردن . گذار نکردن . مقابل گذشتن : دل آن خداوند را [ محمود غزنوی ] بر ما [ مسعود ] درشت کردند و تضریب ها نگاشتند که ایزد... از آن هیچ چیز نیافریده بود و آن بر دل ما ناگذشته . (تاریخ بیهقی ص 214).
ترجمه مقاله