ترجمه مقاله

ناگشاده

لغت‌نامه دهخدا

ناگشاده . [ گ ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) بازناکرده . بازناشده . بسته . وانشده : و بی گمان مباش که بند ناگشاده نماند. (منتخب فارسنامه ص 8). و به هر شهرکی بردندی و خط بیاع بدان عرض کردندی بسود بازخریدندی ناگشاده چنانک وقت بودی که خرواری کازرونی بده دست برفتی ناگشاده . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 146). مقابل گشاده . رجوع به گشاده شود.
- ناگشاده گفتن ؛ سخن سربسته و در پرده گفتن . به دور از صراحت سخن کردن . مبهم گوئی .
ترجمه مقاله