ترجمه مقاله

ناگفتنی

لغت‌نامه دهخدا

ناگفتنی . [ گ ُ ت َ ] (ص لیاقت ) چیزی که سزاوار گفتن نباشد. چیزی که نباید گفت و نمیتوان گفت . (ناظم الاطباء). ناسزا. لغو. ناشایسته . آنچه گفتن آن زشت و ناپسندیده است . که گفتن را نشاید :
نامردمی نورزی ، ورزی تو مردمی
ناگفتنی نگوئی ، گوئی تو گفتنی .

منوچهری .


که بیدار و باشرم و آهسته بود
ز ناگفتنی ها زبان بسته بود.

نظامی .


به گفتار ناگفتنی درمپیچ .

نظامی .


دهان گو ز ناگفتنی ها نخست
بشوی آنگه از خوردنیها بشست .

سعدی (بوستان ص 155).


|| آنچه که نباید اظهار کرد. راز نهفتنی :
چنانت دهم گوشمال نفس
که ناگفتنی را نگوئی به کس .

نظامی .


مگو ناگفتنی در پیش اغیار
نه با اغیار با محرم ترین یار.

نظامی .


ترجمه مقاله