ترجمه مقاله

نبریج

لغت‌نامه دهخدا

نبریج . [ ن ِ ] (معرب ، ص ) نبریده ، یعنی قچقار خصی کرده که پشمش دراز نگردد که بریده شود. معرب است . (منتهی الارب ). معرب «نبریده ٔ» فارسی است . (از اقرب الموارد). || (اِ) انبوب النارجیله . عامه ٔ عرب بدان نِربیج گویند و لغت فارسی است . (از المنجد). رجوع به نربیج شود.
ترجمه مقاله