ترجمه مقاله

نتح

لغت‌نامه دهخدا

نتح . [ ن َ ] (ع اِ) خوی . عرق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عرق . (اقرب الموارد). || شلم درخت . (ناظم الاطباء). رجوع به نتوح شود. || (مص ) بیرون آمدن خوی از پوست . نتوح . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). تراویدن خوی . (از ناظم الاطباء). خروج عرق از جسم . (از المنجد). تراویدن عرق از تن . (تاج المصادر بیهقی ). || بیرون کردن گرما خوی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از المنجد). || ترابیدن چربش از خیک و تری از زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تراوش کردن . (از ناظم الاطباء). ترابیدن چربی ازخیک و تری از زمین . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ترشح کردن چربی از ظرف . نتوح . (از المنجد). || ترابیدن آب از مَشک . (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله