ترجمه مقاله

نجاد

لغت‌نامه دهخدا

نجاد. [ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ نجد. رجوع به نجد شود. || حمایل تیغ. (منتهی الارب ). بند شمشیر که بر دوش و سینه حمایل اندازند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). حمایل شمشیر. (ناظم الاطباء). دوال شمشیر. (مهذب الاسما). || طویل النجاد؛ مرد درازقامت . (منتهی الارب ). کنایه از طویل القامة است . (از المنجد). || فلان طلاع نجد و انجده و نجاد و انجاد؛ او ضابط است در معالی امور و غالب بر آن . (منتهی الارب ). هو طلاع نجاد؛ او نیک آزماینده است در کارها وتصرف کننده در آنها و نیک ماهر و تجربه کار و زیرک است و پیوسته همت او مایل به معالی امور می باشد. (ناظم الاطباء). || جامه ٔ کهنه . ژنده . نهالی .
ترجمه مقاله