ترجمه مقاله

نجر

لغت‌نامه دهخدا

نجر. [ ن َ ج َ ] (ع اِمص ) تشنگی شتر و گوسفند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). تشنگی که در شتر و گوسفند بر اثر خوردن حبوب عارض شود بدانسان که هرگز سیرآب نشود و مریض گردد و بمیرد، و همچنین تشنگی انسان از خوردن شیر ترش و سیراب نشدن وی . (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). تشنگی . (یادداشت مؤلف ). عطش شدیدی که شتر و جز آن را عارض شود و سیراب نشوند. (از المنجد). || (مص ) تشنه شدن شتر و گوسفند از خوردن گیاههای دشتی چنانکه سیر نشود و بدان بیمار گردد و بمیرد، و نیز گاهی به مردم هم عارض گردد از خوردن شیر ترش ، پس به آب سیر نشود. (منتهی الارب ) (آنندراج ). به نَجَر مبتلا شدن . (از اقرب الموارد) (از المنجد). تشنه شدن . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله