ترجمه مقاله

نجم الدین

لغت‌نامه دهخدا

نجم الدین . [ ن َ مُدْ دی ] (اِخ ) (شیخ ...)حسن دهلوی . عارف و شاعر پارسی گوی هندی است . اصل وی را از سیستان دانسته اند. به سال 651 هَ . ق . تولد یافت و در هشتادوهفت سالگی به سال 735 درگذشت . با امیرخسرو دهلوی معاصر و از مریدان و برکشیدگان شاه نظام اولیاست . وی به اشعار سعدی توجه خاصی داشته و این اثربه وضوح در دیوانش دیده میشود. اشعار نجم الدین حسن در بین پارسی گویان هند رواج فراوانی دارد، او راست :
ای بر فراز سرو برآورده ماه را
بر ماه کج نهاده به شوخی کلاه را
گویند آفتاب پرستند یک گروه
ما بنده ایم آن دو رخ همچو ماه را.
ای خون خلقی ریخته وآنگه از آن خون ریختن
نه دست تو دارد خبر نه تیغ تو آسودگی
گفتم به رغم دشمنان آسایشی یابم ز تو
استغفراللَّه زین سخن عشق تو و آسودگی ؟
ای به عهدت پارسائی ها به رسوائی بدل
من یکی زآن پارسایانم که رسوا کرده ای .
مشتاق تو به هیچ جمالی نظر نکرد
بیمار تو ز هیچ طبیبی دوا نخواست .

(از مجمعالفصحا چ مصفا ج 1 ص 562).


و نیزرجوع به تاریخ ادبیات شبلی نعمانی ج 2 شود.
ترجمه مقاله