ترجمه مقاله

نحل

لغت‌نامه دهخدا

نحل . [ ن ُ ] (ع اِمص ) باریکی . لاغری . نُحلة. (المنجد). || (اِ) کابین زن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || عطیه که از مال کسی را دهند یا خاص کنند برای کسی .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). هبة. عطیة. نُحْلی ̍. نُحْلان . (المنجد). || (مص ) دادن کابین زن را. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و اسم از آن نِحْلة است . (المنجد). || عطیه دادن کسی را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). بخشیدن چیزی را از طیب نفس و بدون عوض به کسی . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مال دادن کسی را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || چیزی از مال خاص کردن جهت کسی . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ویژه کردن . (دهار).
ترجمه مقاله