ترجمه مقاله

نخجیرزن

لغت‌نامه دهخدا

نخجیرزن . [ ن َ زَ ] (نف مرکب ) شکارچی . صیاد. نخجیرافکن :
یلان کماندار نخجیرزن
غلامان ترکش کش تیرزن .

سعدی .


و ایشان [ خرخیزیان ] آتش را بزرگ دارند و مرده را بسوزانند و خداوندان خیمه و خرگاهند و شکار کنند و نخجیرزنند. (حدود العالم ).
ترجمه مقاله