ترجمه مقاله

نخچیرگان

لغت‌نامه دهخدا

نخچیرگان . [ ن َ ] (اِخ ) نام نوائی است از موسیقی که باربد مصنف آن است . (از جهانگیری ). نام لحن آخر است از جمله ٔ سی لحن باربد، و آن را نخچیرگانی هم خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج ). نام لحن بیست وهفتم است از الحان باربد . (حاشیه ٔ برهان قاطع معین ). و نیز رجوع به مجله ٔ موسیقی سال 2 شماره ٔ 2 ص 3 و 4 شود :
چو بر نخچیرگان تدبیر کردی
بسی چون زهره را زنجیر کردی .

نظامی .


|| نام نوائی است از موسیقی . (از برهان قاطع)(آنندراج ).
ترجمه مقاله