ترجمه مقاله

نخچیر کردن

لغت‌نامه دهخدا

نخچیر کردن . [ ن َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شکار کردن . صید. رجوع به نخچیر شود :
نوغزالان همه از دیده ٔ من میگذرند
بنشینیددر این خانه و نخچیر کنید.

سلیم (از آنندراج ).


ترجمه مقاله