ترجمه مقاله

نداءة

لغت‌نامه دهخدا

نداءة. [ ن ُ ءَ ] (ع اِ) کمان رستم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قوس قزح . (مهذب الاسماء). || پاره ای از گیاه متفرق و پریشان . (منتهی الارب ) (از المنجد) (آنندراج ). ج ، ندء. || طریقی و خطی که در گوشت خلاف رنگ آن پیدا گردد. (آنندراج ) (منتهی الارب ). || آنچه بالای ناف اسب است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || دُرْجة، و آن خرقه ای است که در کس شترماده چند روز گذارند و چشم آن بسته دارند و بعد از آن برآورده بچه ٔ دیگر را بدان بیالایند، پس شترماده آن بچه را می بوید و مهربان گردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ذیل اقرب الموارد).
ترجمه مقاله