ترجمه مقاله

ندب

لغت‌نامه دهخدا

ندب . [ ن َ دَ ] (ع مص ) سخت شدن نشان زخم . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نشاندار زخم گردیدن پشت . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِ) نشان زخم . (غیاث اللغات ) (فرهنگ نظام ). نشان جراحت که بر پوست باقی باشد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). اثر جراحت که هرگز از پوست برطرف نشود. (از بحر الجواهر). نشان ریش . (مهذب الاسماء). || آنچه در میان کنند چون در چیزی گرو بندند. (منتهی الارب ) (از مهذب الاسماء). آنچه در میان گذارند چون در چیزی گرو بندند. (ناظم الاطباء). آنچه به آن گروبسته میشود. (فرهنگ نظام ). مالی که در سبق و رمایه به برنده ٔ مسابقه داده میشود. سبق . خطر. (یادداشت مؤلف ). ج ، انداب . || رَشَق . (اقرب الموارد). القوس السریعة السهم . (المنجد). رمینا نَدَباً؛ أی رَشَقاً. (از اقرب الموارد). رجوع به رَشَق شود.
ترجمه مقاله