ترجمه مقاله

ندیدن

لغت‌نامه دهخدا

ندیدن . [ ن َ دی دَ ] (مص منفی )نادیدن . مقابل دیدن . رجوع به دیدن شود :
یک دیدن از برای ندیدن بود ضرور
هرچند روی مردم دنیا ندیدنی است .

صائب .


ترجمه مقاله