ترجمه مقاله

نرمادگی

لغت‌نامه دهخدا

نرمادگی . [ ن َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) نرماده بودن . خنثی بودن . صفت نرماده . رجوع به نرماده شود. || (اِ مرکب ) چیزهائی که بدان قفل بسته شود و آن را در عرف هند جهر گویند. (آنندراج ). چفت رزه ٔ در. (ناظم الاطباء) :
هست از اهل هند امّید گشایش سادگی
کارشان بستن بود چون قفل از نرمادگی .

سعید اشرف (از آنندراج ).


|| کلید قفل . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله