ترجمه مقاله

نرگسستان

لغت‌نامه دهخدا

نرگسستان . [ ن َ گ ِ س ِس ْ ] (اِ مرکب ) نرگس زار. آنجا که نرگس فراوان رسته باشد :
ببالد خرمی بر نوبهار او چه کم دارد
تبسم ارغوان زارش تماشا نرگسستانش .

خاقانی .


خرم آباد عمر از او محکم
نرگسستان دل از او بینا.

سیف اسفرنگ .


چون غمزه ٔ دوست گاه دستان
باسهم ولیک نرگسستان .

؟ (از ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 11).


نرگسستان بود گلشن تا تو بودی درچمن
از شکست رنگ گل شبنم قدح سرشار داشت .

ناصرعلی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله