ترجمه مقاله

نرگسه

لغت‌نامه دهخدا

نرگسه . [ ن َ گ ِ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ) از: نرگس + ه (پسوند نسبت و شباهت ). نرگسک . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || گلی باشد از عاج یا استخوان دیگر که به صورت نرگس تراشیده بر سقف خانه ها نصب کنند. (فرهنگ نظام ) (از برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (از جهانگیری ) (از انجمن آرا). گلهائی که بنایان بر سقف خانه شبیه به گل نرگس بسازند. (فرهنگ خطی ). قبه که از سنگ یا چوب و غیره بر سقف عمارات و دروازه ها می سازند و بر گرد آن گلها نشانند. (غیاث اللغات ). گلی مصنوع که زنان بر سر زنند یا بنایان بر سقف و دیوار از گچ و جز آن کنند و عرب آن را با قلب نقرس کرده و جمعش بر نقارس می آید. (یادداشت مؤلف ). || انتهای دم اسب . (یادداشت مؤلف ). || نرگس دان . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). || کنایه از ستارگان آسمان . (از جهانگیری ). کنایه از کواکب . (از انجمن آرا) (فرهنگ نظام ). کنایه از ستاره های آسمانی . (برهان قاطع) (آنندراج ) :
گرد نرگسدان گردون بین هزاران نرگسه
هر طرف زین نرگسه صد گلستان آمد پدید.

عمید لومکی (از انجمن آرا).


در کام صبح از ناف شب مشک است عمدا ریخته
گردون هزاران نرگسه از سقف مینا ریخته .

خاقانی .


این صدهزار نرگسه بر سقف این حصار
رخسار ما چو نرگس نو زرد کرده اند.

خاقانی .


|| (اِخ ) پروین را نیز گفته اند. (برهان قاطع) (از جهانگیری ). نرگسه ٔ چرخ . ثریا. پروین . پرن . کوهان ثور :
بر سقف چرخ نرگسه داری هزار صف
از بند آن دو نرگس شهلاچه خواستی .

خاقانی .


نعل پی اسب اوست وز عمل دست اوست
آن ده و دو نرگسه بر سر کیوان او.

خاقانی .


ترجمه مقاله