ترجمه مقاله

نسر واقع

لغت‌نامه دهخدا

نسر واقع. [ ن َ رِ ق ِ ] (اِخ ) ستاره ای است روشن به صورت کرکسی که از بالا به فرود آینده باشد و آن به جانب قطب جنوب است . ستاره ای است روشن با دو ستاره ٔ دیگر و این هر سه ستاره بر مثال مثلث کوچک واقع شده اند به جهت مشابهت او به کرکسی که بال به هم آورده باشد و آن دو ستاره به منزله ٔ دو بال اوست . (از غیاث اللغات ). آن ستاره ٔ روشن که اندر چنگ رومی است او را نسر واقع خوانند. (از التفهیم ). نام صورت نهم از نوزده صورت شمالی فلکی قدماء و عرب آن را سلحفات نیز نامد و به یونانی آن را لورا [ چنگ ] خوانند. (از مفاتیح ). و آن سه ستاره است بر شکل دیگ پایه که دو ستاره را به شکل بال طایر پنداشته اند که در حال پائین آمدن است . (از صبح الاعشی ج 2 ص 164). کوکبی است از قدر اول در صورت شلیاق و آن را وقتی با دو کوکب دیگر نزدیک او توأم کنند به مجموع سه پایه نامند. (یادداشت مؤلف ) :
شده نسر واقع به سان سه بیضه
شده نسر طائر چنان شاخ نخلی .

منوچهری .


ز چرخ صید کند نسر طایر و واقع
عقاب همت او از بلندپروازی .

سوزنی .


عمر ضایعشده را سلوت جان بازآرید
نسر واقع شده را قوت پر بازدهید.

خاقانی .


به زیرش نسر طایر پر فشانده
وز او چون نسر واقع بازمانده .

نظامی .


ترجمه مقاله