ترجمه مقاله

نسناس

لغت‌نامه دهخدا

نسناس . [ ن َ ] (ع اِ) سیر. رفتار. نشان . (منتهی الارب ) (آنندراج ).گویند: قَطَعَ اﷲ نسناسَه ؛ أی سیره و اثره . (منتهی الارب ). سیره . (اقرب الموارد)؛ قطع کند خدا سیر و اثر و نشان او را. (ناظم الاطباء). || نسناس الانسان و غیره ؛ جهده و صبره . (اقرب الموارد). || (ص ) قَرَب نسناس ؛ قَرَب شتاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سریع. (از اقرب الموارد). || شدید. (اقرب الموارد). || (اِ) ناقة ذات نسناس ؛ شترماده با باقی مانده ٔ سیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ذات سیر باق . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله