ترجمه مقاله

نس ء

لغت‌نامه دهخدا

نس ء. [ ن َس ْءْ ] (ع ص ، اِ) می مست کننده . می بیهوش کننده . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). باده ٔ زایل کننده ٔ عقل . (ازاقرب الموارد) (از المنجد). || شیر تنک بسیارآب . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شیر که آبش زیاد باشد. لبن کثیرالماء. (المنجد). || امراءة نس ء؛ زن که حیض او درنگ کند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) . ج ، انساء، نسوء. || (اِ) فربهی یا آغاز فربهی . (از منتهی الارب ) (ازآنندراج ) (از ناظم الاطباء). چاقی . سِمَن ، و گفته اندآغاز فربهی . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || شحم . (مهذب الاسماء). پیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پشم شتر که بعد افتادن برآید. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || (مص ) تأخیر کردن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). || زمان دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). به تأخیر افکندن . منساءة. (از اقرب الموارد) (المنجد). || درنگ کردن حیض زن از هنگام ، پس امید بارداری گردیدن او. (از آنندراج ). به تأخیر افتادن حیض زن از موعدش و آغاز بارداری وی ، فهی نس ء. (از اقرب الموارد). درنگ کرده شدن حیض زن از هنگام و امیدوار بارداری گردیدن وی . (ناظم الاطباء). || نگاهبانی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). حفاظت کردن . حراست کردن . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || دور ساختن شتر را از حوض . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دفع کردن شتر را از حوض . (از اقرب الموارد از قاموس ) (از المنجد). || زجر کردن چارپا را. راندن چارپا را. بانگ برزدن شتران را و راندن . (از اقرب الموارد). راندن و زجر کردن چارپا را. (از المنجد). راندن و زجر کردن و بانگ برزدن بر کسی . (از ناظم الاطباء). || به منسا زدن شتر را. || نوشانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || می مست کننده نوشانیدن کسی را. (از ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد) (از المنجد). || افزودن یک روز یا دو روز یا زائد از آن در مدت میان دو نوبت آب خوردن شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فربه شدن گرفتن ستور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).شروع به فربه شدن کردن ستور: نَسَاءَت الماشیةُ؛ بدا سمنها. (المنجد). || آمیختن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || آمیختن شیر به آب . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). شیر را به آب آمیختن . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || لیسیدن آهوماده چرک و ریم بچه ٔ نوزاده را.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). لیسیدن ماده آهو بچه ٔ خود را و پاک کردن چرک و ریم آن را و پرورش دادنش . (از ناظم الاطباء). || روئیدن پشم شتر بعد از افتادن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || پس انداختن حرمت محرم را به صفر. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). || با چوب زدن شتر را. || مهلت دادن در ادای بیع. (از ناظم الاطباء). به نسیه فروختن . (آنندراج ). فروختن و مهلت دادن در ادای قیمتش . (از المنجد).
ترجمه مقاله