ترجمه مقاله

نشاد

لغت‌نامه دهخدا

نشاد. [ ن ِ ](ع مص ) سوگند خورانیدن . (آنندراج ). تحلیف . سوگند دادن . (از اقرب الموارد) (از المنجد). مناشدة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به مناشدة شود. || خواندن کسی را به کاری . مناشدة. (از المنجد).
ترجمه مقاله