نشانگاه
لغتنامه دهخدا
نشانگاه . [ ن ِ ] (اِ مرکب ) جای نشان کرده شده . (ناظم الاطباء) :
نشانگاه کورش کنون ایدر است
یکی بهره از وی به دریا در است .
نشان دادند و چون آگاه شد شاه
زمین را داد کندن بر نشانگاه .
|| نشان حدود. (آنندراج ). || هدف . نشانه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
نشانگاه کورش کنون ایدر است
یکی بهره از وی به دریا در است .
اسدی .
نشان دادند و چون آگاه شد شاه
زمین را داد کندن بر نشانگاه .
|| نشان حدود. (آنندراج ). || هدف . نشانه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء).