ترجمه مقاله

نشد

لغت‌نامه دهخدا

نشد. [ ن َ ] (ع مص ) جستن گمشده را. (آنندراج ). طلب کردن و جستن گمشده را. (از ناظم الاطباء) (از المنجد). نشدة. نشدان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (المنجد). || تعریف نمودن [ گمشده را ] . (آنندراج ). تعریف کردن [ گمشده را ] . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). نشدان . نشدة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (المنجد) . || بشناختن . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || سوگند دادن به خدا. (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از المنجد). سوگند بردادن . (تاج المصادر بیهقی ). || نشدتک اﷲ گفتن کسی را؛ یعنی به خدای می پرسم ترا، چنانکه گوئی فرایاد او می آوری . (از آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || در تداول عرب : مدح . (از المنجد).
ترجمه مقاله