ترجمه مقاله

نشط

لغت‌نامه دهخدا

نشط. [ ن ُ ش ُ ] (ع ص ، اِ) درازکشندگان رسن تا نرم گردد و دوباره تافته شود. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مفرد آن ناشط یا نشیط است . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله