ترجمه مقاله

نشق

لغت‌نامه دهخدا

نشق . [ ن َ ] (ع مص ) بوی کردن چیزی را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). بوی بردن . (تاج المصادر بیهقی ). بوییدن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (المنجد). شمیدن . (یادداشت مؤلف ). نَشَق . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (المنجد). || در دام آویخته شدن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). بسته شدن درجای . (تاج المصادر بیهقی ). به دامی افتادن که از آن خلاص ممکن نیست . (از اقرب الموارد از الاساس ). در دام افتادن . (از المنجد). گویند: نشق الظبی نشقا. (منتهی الارب ). نَشَق . (آنندراج ) (اقرب الموارد). || (اِ) بوی . (ناظم الاطباء). شم . نَشَق . (المنجد).گویند: هذا ریح مکروهةالنشق ، ای الشم . (آنندراج ).
ترجمه مقاله