ترجمه مقاله

نشوء

لغت‌نامه دهخدا

نشوء. [ ن ُ ] (ع مص ) نشاءة. (از منتهی الارب ). بربالیدن . (تاج المصادر بیهقی ). گوالیدن . (صراح ). (آنندراج ). بالیدن کودک . (زوزنی ). جوان گشتن . (آنندراج ). جوان گشتن و به حد ادراک رسیدن طفل . (از المنجد). بالیدن و به شباب رسیدن و در حقیقت از حد صبی گذشتن و به سن ادراک رسیدن طفل . (از اقرب الموارد). گوالیدن و به شباب رسیدن . بزرگ شدن و به عهد شباب درآمدن کودک و هنوز به سن کمال نرسیدن او. (از معجم متن اللغة). گویند: نشأت فی بنی فلان ؛ ای ربیت فیهم و شببت . (المنجد). نش ء. نشاءة. نشاء. نشائة. (از اقرب الموارد) (المنجد). || آفریدن . (آنندراج ). || زیستن . (آنندراج ) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). نشاء؛ حدث و تجدد و حییی . (اقرب الموارد) (المنجد). || بلند برآمدن ابر. (آنندراج ) (از المنجد). برآمدن و ظاهر شدن ابر. (از معجم متن اللغة). پدید آمدن . میغ. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ): نشاء اللیل ؛ ارتفع. (معجم متن اللغة).
ترجمه مقاله