ترجمه مقاله

نشوز

لغت‌نامه دهخدا

نشوز. [ ن ُ ] (ع مص ) ناسازگاری کردن زن با شوهر. (غیاث اللغات ). ناسازواری کردن زن با شوی و در خشم آوردن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ناسازواری کردن شوهر با زن یا زن با شوهر. (دهار) (از زوزنی ). ناساختن زن با شوهر و یا شوهر با زن . (تاج المصادر بیهقی ). عصیان کردن زن نسبت به شوهر و به خشم آوردن شوی را. (از معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد). فهی : ناشز. (اقرب الموارد). || ناسازگاری میان زن و شوهر. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 99). کراهت داشتن زن و شوی هر یک از دیگری . (از اقرب الموارد). || از طاعت مرد خارج شدن زن . (از معجم متن اللغة). || ترک کردن مرد زن خود را. (از ناظم الاطباء). || در اصطلاح فقه . نشوز: عدم قیام زوج یا زوجه به وظایف زناشوئی نسبت به دیگری . نشوز مرد؛ یعنی خودداری از همخوابگی او با زوجه در هر یک شب از چهار شب و امتناع از دادن نفقه ، به زن حق می دهد که او را به وسیله ٔ حاکم اجبار به قیام به وظایف مزبوره نماید. نشوز زن ؛ یعنی عدم اطاعت او از زوج ، به مرد حق سختگیری و خودداری از دادن نفقه را می دهد. || زدن زن را شوی او و ستم نمودن . (ازمنتهی الارب ) (از آنندراج ). زدن مرد زن خود را و بر او ستم نمودن . (از ناظم الاطباء) (از معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد). قوله تعالی : و ان امراءة خافت من بعلها نشوزاً، او، اعراضاً. (قرآن 128/4 از منتهی الارب ). || برتر نشستن و برتری جستن . (زوزنی ) . || بلند شدن از جای خود. (از ناظم الاطباء). برخاستن . (از معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد). نشز. (ناظم الاطباء): نشز بهم فی الخصومة؛ نهض بهم فیها. (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). || برجهیدن قلب از جایش بر اثر رعب . (از معجم متن اللغة). || متورم شدن و برآمدن و زدن رگ بر اثر بیماری یا جز آن . (از معجم متن اللغة). || (اِ) ج ِ نشز. رجوع به نَشز شود. || ج ِ نَشَز. رجوع به نَشَز شود.
ترجمه مقاله