ترجمه مقاله

نشوع

لغت‌نامه دهخدا

نشوع . [ ن ُ ] (ع مص ) دارو در کام و دهان ریختن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). وجور به گلوی کودک فروکردن . (تاج المصادر بیهقی ). تسعیط. منشع. (معجم متن اللغة). || سخن آموختن کسی را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). منشع. تلقین کردن کسی به کسی .(از معجم متن اللغة). || گردانیدن گریه درسینه . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). || نزدیک به مرگ رسیده بِه ْ شدن از بیماری . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). به مرگ مشرف شدن و نجات یافتن . (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از معجم متن اللغة). || (اِ) داروی در دهان افکندنی و در بینی ریختنی .(از منتهی الارب ). وجور. (اقرب الموارد). نَشوع . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || هرچه بگرداند دم را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نَشوع . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله