ترجمه مقاله

نشوق

لغت‌نامه دهخدا

نشوق . [ ن َ ] (ع اِ) آنچه ادویه ٔ رقیق [ که ] در بینی اندازند. (غیاث اللغات ). داروی بینی که در بینی ریزند یا ببویند آن را تا از حرارت و بویش عطسه برآید. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). داروی در بینی ریختنی و داروئی که به بینی کشند. (ناظم الاطباء) (از المنجد). اجسام رطبه که به واسطه ٔ هوا به بینی کشیده شود، و هرچه را که به دم به بینی درکشنداز بخار یا بوی . (یادداشت مؤلف از بحر الجواهر). کل ما استعمل ناشقا کالفلفل لتعطیس و الشب لقطعالرم . (ضریر انطاکی ). آنچه به بینی درکشند از دوای کوفته یا مایع یا بخار و دود. (یادداشت مؤلف ). || کنایه از وساوس شیطانی است . (از معجم متن اللغة).
ترجمه مقاله