ترجمه مقاله

نشیط

لغت‌نامه دهخدا

نشیط. [ ن َ ] (ع ص ) شادمان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بانشاط. (از المنجد) (از اقرب الموارد). ضد کسلان . ج ، نِشاط، نَشاطی ̍. || خداوند ستور شادمان ، یا مردی که اهلش شادمان باشند. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). مردی که اهل و عیالش یا ستورانش سرخوش باشند. (از المنجد) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). منشط. (از متن اللغة). || ناشط. (متن اللغة). نعت از نشاط است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ناشط و نشاط شود.
ترجمه مقاله