ترجمه مقاله

نصح

لغت‌نامه دهخدا

نصح . [ ن َ ] (ع مص ) جامه دوختن . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة). نُصح . (متن اللغة). || صافی شدن . (از المنجد). || خالص شدن . نُصوح . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || خالص کردن توبه را از شوائب عزم بر رجوع به آن . (از المنجد). || خالص کردن کار را. (از اقرب الموارد). || تصفیه کردن عسل را. (از اقرب الموارد) (از المنجد). || آشامیدن و سیراب شدن . نُصح . (از متن اللغة). || سیراب کردن باران بلد را تا چنان پرسبزه شود که جای خالی در آن نماند. (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة). نُصح . (متن اللغة).
ترجمه مقاله