ترجمه مقاله

نصر

لغت‌نامه دهخدا

نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن شبث العقیلی ، از متعصبان عرب است ، وی در ولایت کیسوم (در شمال حلب ) اقامت داشت و چون هارون الرشید درگذشت و بین امین و مأمون نزاع برخاست و امین کشته شد، نصر از بیعت با مأمون سرباز زد و در کیسوم قیام کرد و بر بلاد مجاور خود استیلا یافت و گروه کثیری از اعراب بر او جمع آمدند واو از رود فرات گذشت و به طرف مشرق پیش رفت . وی نه به آل علی ارادتی داشت و نه مایل به بیعت با امویان بود و نه به عباسیان تسلیم می شد، بیعت مأمون را نمی پذیرفت به بهانه ٔ آن که عباسیان عجم را بر عرب مسلط کرده اند، مأمون به سال 206 هَ . ق . عبداﷲبن طاهر را به سرکوبی نصر فرستاد و عبداﷲ وی را در کیسوم محاصره و سرانجام اسیرش کرد و به بغداد نزد مأمون فرستاد (به سال 210 هَ . ق .) بعد از این سال دیگر از سرگذشت وی خبری به دست نیست . رجوع به الاعلام زرکلی ج 8 ص 342 و الکامل ابن اثیر ج 6 ص 101 به بعد و جمهرةالانساب ص 274 و الولاة و القضاة ص 180 و رغبةالاَّمل ج 2 ص 180 شود.
ترجمه مقاله