ترجمه مقاله

نص

لغت‌نامه دهخدا

نص . [ ن َص ص ] (ع مص ) برداشتن حدیث را به سوی کسی . (منتهی الارب ). برداشتن حدیث را. (از زوزنی ). رفع حدیث . (فرهنگ خطی ). برگردانیدن حدیث را به سوی کسی که حدیث کرده بود. (از ناظم الاطباء).برداشتن و اسناد دادن حدیث را به کسی . (از متن اللغة). رفع و اسناد دادن حدیث را به کسی که حدیث کرده است . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || اسناد کردن به سوی رئیس بزرگ . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). اسناد دادن . (از ناظم الاطباء). نص الی رئیس الاکبر. || برداشتن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). بلند کردن چیزی . (غیاث اللغات ). || گردن بلند کردن . (از المنجد). || آشکار کردن چیزی را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). آشکارا کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (غیاث اللغات ). آشکار کردن حدیث . (زوزنی ). || آشکار شدن چیزی . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || واقف گردانیدن بر چیزی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || معین نمودن برچیزی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). تعیین کردن چیزی را. (از ناظم الاطباء). تعیین کردن کسی را بر چیزی . (از اقرب الموارد). || بر منصه نشاندن عروس را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). نشانیدن عروس را بر کرسی .(از ناظم الاطباء). || نیک باریکی کردن درپرسیدن تا غایت آن را بدانی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از غیاث اللغات ). نیک پرسیدن از چیزی . (تاج المصادر بیهقی ). دقت کردن در پرسیدن چیزی تا غایت آن . (از ناظم الاطباء). استقصاکردن در سؤال از چیزی تا نهایت آن را به دست آوردن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || سخت شدن کار. نص الامر؛ اشتد. (متن اللغة). || نیک راندن . (تاج المصادر بیهقی ) . نیک راندن شتر را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از المنجد). نیک براندن . (زوزنی ). برانگیختن و راندن ناقه را به آخرین سرعتش . (از اقرب الموارد). نص الدابه ؛ تا هنگامی که تک داشت راند آن ستور را. (از ناظم الاطباء). || رفتن شتر. (از منتهی الارب ). رفتن . (آنندراج ). || جنبانیدن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). حرکت دادن چیزی را. (از ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). گویند: نص انفه غضبا و هو نصاص الانف . (متن اللغة). || سرجنبانیدن . (آنندراج ). || بر یکدیگر نهادن رخت را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة). گذاردن متاع را بالای همدیگر. (فرهنگ خطی ). کالاها را بر روی یکدیگر گذاشتن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || آواز کردن کباب و بریانی بر آتش . (از متن اللغة). نصیص . رجوع به نصیص شود. || جوشیدن دیگ . (از متن اللغة).نصیص . رجوع به نصیص شود. || (اِ) نهایت هر چیزی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || حدیث مرفوع . (مهذب الاسماء). کلام منصوص . (المنجد). || رفع. ظهور. (ناظم الاطباء) . || اسناد به سوی رئیس بزرگتر. (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). || توقیف بر چیزی (ناظم الاطباء). توقیف . (متن اللغة). || تعیین . (ناظم الاطباء). تعیین بر چیزی . (ازمتن اللغة). || نص الحقاق ؛ کنایت از نهایت بلوغ عقلی . (از متن اللغة). منتهی بلوغ عقل . (اقرب الموارد). و نیز رجوع به منتهی الارب شود. || (ص ) سیر نص ، رفتار بنهایت تیز و رفیع. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رفتار تند و تیز و شتاب . (از ناظم الاطباء). جِدّ رفیع. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله