ترجمه مقاله

نضل

لغت‌نامه دهخدا

نضل . [ ن َ ض َ ] (ع مص ) لاغر و نزار گردیدن ستور و بی تاب و مانده شدن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). لاغر و رنجور و مانده شدن شتر. (از اقرب الموارد) (از المنجد). لاغر و دردگین شدن شتر و آدمی . (از متن اللغة). || سخت رنجور و مانده شدن . نضل الرجل و البعیر؛ تعب شدیداً. (متن اللغة).
ترجمه مقاله