ترجمه مقاله

نضوب

لغت‌نامه دهخدا

نضوب . [ ن ُ ] (ع مص ) فروشدن آب به زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از المنجد). فروشدن آب در زمین و پائین رفتن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آب به زمین فروخوردن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). فرورفتن آب در زمین و تمام شدن . (از متن اللغة). نزح . نشف . (از اقرب الموارد). || فرورفتن چشم در مغاک ، یا بخصوص چشم ناقه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). به گودی رفتن چشم . دور شدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة). دور شدن دشت و مردم . (آنندراج ). گویند: نضبت المفازة و نضبوا؛ ای بعدت و بعدوا. (منتهی الارب ). || غایب شدن . (از اقرب الموارد). نضب الخیر؛ غاب . (اقرب الموارد). || مردن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). موت . (ازاقرب الموارد) (از المنجد). تمام شدن و منقضی شدن عمر. (از متن اللغة). || روان گردیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). روان شدن و جاری گشتن . (از متن اللغة). رجوع به نَضب شود. || کندن جامه را. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || کم شدن . (از اقرب الموارد) (از المنجد). کم شدن نبات . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). کم شدن گیاه . (از ناظم الاطباء). کم شدن و انقطاع خصب . (از متن اللغة). گویند: نضب الخیر قل و کذلک نضب الخصب . (از اقرب الموارد). || سخت شدن پشت ریش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخت گردیدن ریش پشت . (ناظم الاطباء). سخت شدن اثر زخم در پشت و عمیق شدن آن . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله