ترجمه مقاله

نطاح

لغت‌نامه دهخدا

نطاح . [ن ِ ] (ع مص ) با یکدیگر سرو زدن . (از زوزنی ). مناطحة. (از زوزنی ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). نطح . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || جدال . کشمکش . شاخ به شاخ شدن :
ز عقل ساز حسام و ز دست ساز سپر
که با زمانه و چرخی تو در جدال و نطاح .

مسعودسعد.


ترجمه مقاله