نطق
لغتنامه دهخدا
نطق . [ ن ُ طَ ] (از ع ، اِمص ) صورت دیگری است از نُطق . سخن گفتن . چون و چرا کردن :
نه در پیام تو لا گفته ام به هیچ طریق
نه در رسالت او منکرم به هیچ نسق
نه در خلافت بوبکر دم زنم بخلاف
نه در امامت فاروق در مجال نطق .
ز خط صفحه ٔ رویت شود زبانش بند
مدرسی که بود صاحب نطق ز کتاب .
رجوع به نطق زدن شود.
نه در پیام تو لا گفته ام به هیچ طریق
نه در رسالت او منکرم به هیچ نسق
نه در خلافت بوبکر دم زنم بخلاف
نه در امامت فاروق در مجال نطق .
انوری .
ز خط صفحه ٔ رویت شود زبانش بند
مدرسی که بود صاحب نطق ز کتاب .
ملاطغرا (از آنندراج ).
رجوع به نطق زدن شود.