ترجمه مقاله

نظاره شدن

لغت‌نامه دهخدا

نظاره شدن . [ ن َ رَ / رِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خیره شدن :
بیاراست جشنی که خورشید و ماه
نظاره شدند اندر آن جشنگاه .

فردوسی .


نهادند بر دشت هیزم دو کوه
جهانی نظاره شده همگروه .

فردوسی .


بدین بحر حوض جهان شد نظاره
در این حوض حوت فلک شد شناور.

خاقانی .


ترجمه مقاله